احمد شاملو
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می پویند مبادا شعله ایی در آن نهان باشد
روزگار غریبی ست نازنین
و در این بن بست کج و پیچ سرما آتش را به سوخت وار سرود و شعر فروزان میدارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی ست
و عشق را کنار تیرک راهبند تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
برای ادامه شعر و مطالب بیشتر