[احمد شاملو] شعر نو؛دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم،دلت را میپویند....
جمعه, ۱۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۶ ق.ظ
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم دلت را میپویند مبادا شعله ایی در آن نهان باشد
روزگار غریبیست نازنین
و عشق را کنار تیرک راهبند تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنکه بر در میکوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
و در این بن بست کج و پیچ سرما آتش را به سوخت بار سرود و شعر فروزان میدارند
"به اندیشیدن خطر مکن"
روزگار غریبیست نازنین
آنک قصابانند بر گذرگاهها مستقر با کنده و ساتوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند و ترانه را بر دهان
کباب قناری بر آتش "سوسن و یاس"
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد...
سروده ایی از احمد شاملو