حکایت ها و داستان های پند آموز،

گنجینه ایی از گفتار و سخنان و کلماتی که ذهن را تحریک میکند برای اندیشه ایی بهتر

حکایت ها و داستان های پند آموز،

گنجینه ایی از گفتار و سخنان و کلماتی که ذهن را تحریک میکند برای اندیشه ایی بهتر

مشخصات بلاگ
حکایت ها و داستان های پند آموز،

گزیده گوییهای ناب بزرگان ادب فارسی را در یک سازماندهی مشخص انتشار داده میشود کلماتی که ارزش چند بار دیدن و شنیدن دارد جملاتی که ذهن را تحریک میکند تا بهتر بیاندیشیم و تکرار این گنجینه باعث زنده نگاه داشتن ادبیات گرانبهای فارسی خواهد شد با توجه به گسترش روز افزون فضای مجازی این فرصت هست که بهترین های ادب و فرهنگ این سرزمین راحت تر و کامل تر به نسل جدید و جوان شناسانده شود

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

اسکیمو؛اگر من چیزی درباره خدا و گناه ندانم 

آیا به جهنم خواهم رفت؟!

کشیش؛نه اگر ندانی به جهنم نمیروی

اسکیمو؛پس چرا میخواهی اینها را به من بگویی...!


آنی دیلارد 

مسافری از چشمه تینگر 

نظرات  (۲)

●- طبیعت که ندانستن را دلیل و توجیهی برای نجات از عواقب نمی‌داند. فرض کنید کسی در مسیل، خانه‌ای سست ساخت و سیل آمد. دیگر نمی‌تواند بگوید: «من نمی‌دانستم اینجا مسیل است، لطفا خانه مرا نبر و اهل خانه‌ام را غرق نکن».
آیا اگر کسی ندانسته خوراک مسمومی را بخورد، یا آب میکروبی را بنوشد، چون نمی‌دانسته، گرفتار آثار و تبعاتش (حتی تا سر حد مرگ) نمی‌گردد؟!
●- انسان نیز در قوانین خودش، ندانستن را دلیل بر معاف بودن نمی‌داند. اگر کسی ورود ممنوع را وارد شود، جریمه می‌شود، حالا هی بگوید: «من نمی‌دانستم اینجا ورود ممنوع است»! یا اگر جرمی را مرتکب شود، تحت تعقیب قرار گرفته و بازداشت می‌شود، و اگر بگوید: «من نمی‌دانستم این جرم است»، به او می‌گویند:«بی‌خود نمی‌دانستی، باید می‌دانستی»، پس این همه تابلوی راهنمایی، کتاب، بروشور، اخبار، پلیس، تجربه و ... برای چی و برای کی بود؟!
●- چطور شد، نوبت به خدا، معاد و دین که می‌رسد، نادانی و نفهمی، می‌شود یک ارزش و یک امتیاز نجات بخش از جهنم؟!
بدیهی است که وقتی کسی نمی‌داند که چگونه باید آدم شود و در آن راستا نمی‌کوشد، آدم نمی‌شود – وقتی کسی نمی‌داند که چگونه باید حقوق خود و دیگران را رعایت کند و رعایت نمی‌کند، ظالم می‌شود – کسی که نمی‌داند و نمی‌خواهد بداند که هر کنشی واکنشی دارد و هر کاری سرانجامی دارد، دست به هر جنایتی می‌زند.
آیا در آخر کار می‌گوید: «من نمی‌دانستم» و به او می‌گویند: آفرین که نمی‌دانستی، اصلاً چه خوب شد که هیچ ندانستی، پس حالا بفرمایید در بالاترین مراتب انسانی، در بهشت جای بگیرید؟! یا آیا به او می‌گویند: «اصلاً ما زمین و آسمان را آفریدیم، این همه انبیا و کتاب و امام فرستادیم، این همه باید و نباید گفتیم، این همه شما را متوجه کردیم و متذکر ساختیم، تا ببینیم کی بیشتر توجه ننموده، یاد نگرفته، نمی‌دانسته، نفهمیده و بالتبع رعایت ننموده، تا به او جایزه‌ی حماقت دهیم»؟!
اگه جایی هدیه بزرگی بدن و رفیق ما بدونه و به ما نگه بعداً که بفهمیم از این هدیه بزرگ محروم شدیم حتماً از رفیق خودمون گله می‌کنیم و میگیم چرا به من نگفتی! و در واقع از محرومیت خودمون عذاب میکشیم، عذاب حسرت.
حالا اگه کسی چیزی درباره خدا ندونه و چیزی درباره اینکه خدا در مقابل کار خوب پاداش میده ندونه بعداً که بفهمه پاداش‌های بزرگی درکار بوده و او محروم مونده قطعاً عذاب میکشه، عذاب حسرت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی